: منوي اصلي :
صفحه اصلي پست الكترونيك پارسي بلاگ
ورود به مدیریت درباره من
: درباره خودم :
در ازل قطره خونی که ز آب و گل شد دم ز آیین محبت زد و نامش دل شد
: پيوندهاي روزانه :
دست نوشته های مسعود ده نمکی [17]آرام دل [58]تابوت عشق [77]ساربان [26]ترنم [70]بی معرفت [25]بازمانده تنها [37][آرشیو(7)] : لوگوي وبلاگ : : لوگوي دوستان من : : آرشيو يادداشت ها : بهار 1387 : نوای وبلاگ : : جستجو در وبلاگ : پشتيباني وطراحي: وبلاگ قالب وبلاگ حب الحسین اجننی وبلاگ خدایی که به ما لبخند می زند وبلاگ شلمچه ما صاحبی داریم برای سفارش قالب به دو وبلاگ اول می تونید سر بزنید در تلا+طم افکارم+ سه شنبه 87 اردیبهشت 24 ساعت 9:0 صبح و بلاخره بعد از این همه خشکسالی در فضای دلم باران آمد پس خداحافظی می کنم از خودی بی خودیم و دوباره طلوعی کردم مرا تنها بگذارید با خودم عادتم تنهائیست و کسی دیگر شدم امروز... از پشت پنجره ها خدا حافظ خودم.... نوشته شده توسط : در ازل قطره خونی که ز آب و گل شد دم ز آیین محبت زد و نامش دل شد نظرات ديگران [ نظر] سفر به زمان شنبه 87 اردیبهشت 21 ساعت 5:0 عصر امروز 5 جمادی الاولی سال 11 هجری آخرین جشن تولد زینب با مادرش... (( دختر کوچک خانه حیدر تولدت مبارک )) گنبد و مناره حرم حضرت زینب(س) دروازه اصلی شام-محل ورود اسرا نوشته شده توسط : در ازل قطره خونی که ز آب و گل شد دم ز آیین محبت زد و نامش دل شد نظرات ديگران [ نظر] حریم عشق شنبه 87 اردیبهشت 14 ساعت 10:0 عصر عشق یعنی از خود گذشتن و برای رسیدن به معشوق انسان فقط باید از خودش بگذرد نوشته شده توسط : در ازل قطره خونی که ز آب و گل شد دم ز آیین محبت زد و نامش دل شد نظرات ديگران [ نظر] در گوشی سه شنبه 87 اردیبهشت 3 ساعت 7:0 عصر و خداوندا دوستانم را از من نگیر که راهنمای من به سوی تواند درست است در تاریکیم اما دله من، آسمانی دارد که مزین به ستارههایی مثل آنهاست. و من فقط با دیدن آنها راه را در شب می پیمایم و منتظر خورشیدم ( آری خورشید من سبز است ) تا سریعتر به تو برسم. نوشته شده توسط : در ازل قطره خونی که ز آب و گل شد دم ز آیین محبت زد و نامش دل شد نظرات ديگران [ نظر] خماری حرم شنبه 87 فروردین 31 ساعت 5:0 عصر در تلا طم پرچم سبزت مست و مدهوشمِ چه می شود که بیایم به پیش تو آقا با ذکر ((( رضا جانم ))) پا برهنه می آیم ببین چقدر هواییم ، بطلب آقا نوشته شده توسط : در ازل قطره خونی که ز آب و گل شد دم ز آیین محبت زد و نامش دل شد نظرات ديگران [ نظر] 1 2 > :لیست کامل یاداشت ها : +در تلاطم افکارم+[عناوین آرشیوشده]
: لوگوي وبلاگ :
: لوگوي دوستان من :
: آرشيو يادداشت ها : بهار 1387 : نوای وبلاگ : : جستجو در وبلاگ : پشتيباني وطراحي: وبلاگ قالب وبلاگ حب الحسین اجننی وبلاگ خدایی که به ما لبخند می زند وبلاگ شلمچه ما صاحبی داریم برای سفارش قالب به دو وبلاگ اول می تونید سر بزنید
بهار 1387
: نوای وبلاگ :
وبلاگ قالب
وبلاگ حب الحسین اجننی
وبلاگ خدایی که به ما لبخند می زند
وبلاگ شلمچه
ما صاحبی داریم
برای سفارش قالب به دو
وبلاگ اول می تونید
سر بزنید
در تلا+طم افکارم+
و بلاخره بعد از این همه خشکسالی
در فضای دلم باران آمد
پس خداحافظی می کنم از خودی بی خودیم و دوباره طلوعی کردم
مرا تنها بگذارید با خودم
عادتم تنهائیست
و کسی دیگر شدم امروز...
از پشت پنجره ها خدا حافظ خودم....
نوشته شده توسط : در ازل قطره خونی که ز آب و گل شد دم ز آیین محبت زد و نامش دل شد
نظرات ديگران [ نظر]
سفر به زمان
امروز 5 جمادی الاولی سال 11 هجری
آخرین جشن تولد زینب با مادرش...
(( دختر کوچک خانه حیدر تولدت مبارک ))
گنبد و مناره حرم حضرت زینب(س) دروازه اصلی شام-محل ورود اسرا
حریم عشق
عشق یعنی از خود گذشتن و برای رسیدن به معشوق انسان فقط باید از
خودش بگذرد
در گوشی
درست است در تاریکیم اما دله من، آسمانی دارد که مزین به
ستارههایی مثل آنهاست.
و من فقط با دیدن آنها راه را در شب می پیمایم
و منتظر خورشیدم ( آری خورشید من سبز است )
تا سریعتر به تو برسم.
خماری حرم
در تلا طم پرچم سبزت مست و مدهوشمِ
چه می شود که بیایم به پیش تو آقا
با ذکر ((( رضا جانم ))) پا برهنه می آیم
ببین چقدر هواییم ، بطلب آقا
+در تلاطم افکارم+[عناوین آرشیوشده]